۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

چقدر دلم هوایت را کرده است

نمی گویم فراموشم مکن هرگز
ولی گاهی به یاد آور رفیقی را
که می دانی نخواهی رفت از یادش
داشتم فکر می کردم به ماندن و رفتنت
نفهمیدم چه شد ...
دیدم رفته ای!
بعد یک دفعه دلم خواست همه ی باورهای تلخم را بریزم دور
باورم اینست که عشق در نرسیدن است
با وصل عشق می میرد
اما نفرین به باورهایم !
بعد یک دفعه دلم خواست همه ی فاصله ها را پاک کنم
"همیشه فاصله ای هست"
نفرین به فاصله !
بعد نگاه کردم دیدم
چه تنها شده ام

دیدم چقدر دلم هوایت را کرده است ...

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر